پاک سرشت. پاک نهاد: خواجۀ سیّد ستوده هنر خواجۀ پاک طبع پاکنژاد. فرخی. ای نیکنام ای نیکخوی ای نیکدل ای نیکروی ای پاک اصل ای پاکرای ای پاک طبع ای پاکدین. فرخی
پاک سرشت. پاک نهاد: خواجۀ سیّد ستوده هنر خواجۀ پاک طبع پاکنژاد. فرخی. ای نیکنام ای نیکخوی ای نیکدل ای نیکروی ای پاک اصل ای پاکرای ای پاک طبع ای پاکدین. فرخی
آنکه خیالات فاسد داشته باشد. (آنندراج). ابله. احمق. نادان. کودن. (ناظم الاطباء). نعت است مر کسی راکه صاحب خیالات فاسد است. صاحب طبع خام: خام طبع است آنکه میگوید بچنگ و کف مگیر زلفکان خم خم و جام نبیذ خام را. سوزنی. باز خانان خام طبع کنند مال میراث یافته تبذیر. خاقانی. آتش اندر پختگان افتاد و سوخت خام طبعان همچنان افسرده اند. سعدی (طیبات)
آنکه خیالات فاسد داشته باشد. (آنندراج). ابله. احمق. نادان. کودن. (ناظم الاطباء). نعت است مر کسی راکه صاحب خیالات فاسد است. صاحب طبع خام: خام طبع است آنکه میگوید بچنگ و کف مگیر زلفکان خم خم و جام نبیذ خام را. سوزنی. باز خانان خام طبع کنند مال میراث یافته تبذیر. خاقانی. آتش اندر پختگان افتاد و سوخت خام طبعان همچنان افسرده اند. سعدی (طیبات)
کنایه از ظریف. (آنندراج). شادمان و خرسند و خوشحال. (ناظم الاطباء) : همواره همی باش سبک طبع و خوش ایام با مطرب و قوال سبک طبع و خوش آواز. میرمعزی (ازآنندراج)
کنایه از ظریف. (آنندراج). شادمان و خرسند و خوشحال. (ناظم الاطباء) : همواره همی باش سبک طبع و خوش ایام با مطرب و قوال سبک طبع و خوش آواز. میرمعزی (ازآنندراج)
که سرشتی چون فرشتگان دارد. فرشته نهاد: آن ملک رسم و ملک طبع و ملک خو که بدو هر زمان زنده شود نام ملک نوشروان. فرخی. نکو باشد بهار امسال و از وی صفات خواجه بهتر می نماید زمین حلمی زمان حکمی ملک طبع که صبح از رای انور می نماید. جمال الدین عبدالرزاق (دیوان چ وحیددستگردی ص 131). دل ملک طبع است قوت او ز بویی داده ام جان پری وار است خوردش استخوان آورده ام. خاقانی
که سرشتی چون فرشتگان دارد. فرشته نهاد: آن ملک رسم و ملک طبع و ملک خو که بدو هر زمان زنده شود نام ملک نوشروان. فرخی. نکو باشد بهار امسال و از وی صفات خواجه بهتر می نماید زمین حلمی زمان حکمی ملک طبع که صبح از رای انور می نماید. جمال الدین عبدالرزاق (دیوان چ وحیددستگردی ص 131). دل ملک طبع است قوت او ز بویی داده ام جان پری وار است خوردش استخوان آورده ام. خاقانی